باور کن!
سلام روزتون بخیر
امروز صبح مثل همیشه رفتم سراغ گل های قشنگم و بهشون آب دادم
دیدم یکی از اونا چندتا از برگ هاش زرد و خشک شده ...
کلی دلم سوخت!
فقط چون من یادم رفته بود زودتر بهش آب بدم از شدت گرما تشنه شده بود
خلاصه نشستم و برگ های زرد و پوسیده رو یکی یکی جدا کردم
وقتی داشتم میکَندم صدای خش خش و خرچ خرچ میداد!!!
از یه طرفی باحال بود چون یادم به پاییز افتاد که روی برگ ها راه میریم و زیر پامون خرد میشن
از طرفی هم ناراحت بودم چون گل قشنگم خراب شده بود!
خلاصه همین که داشتم برگا رو میکندم یهو با خودم گفتم چقدر جالبه ...
چی جالبه؟؟؟
اینکه این برگای زرد دقیقا مثل باورهای غلط ما هستن که یکی یکی میتونیم از ذهنمون پاک کنیم
اونم نه یک روز، نه یک هفته، نه حتی یک ماه!!!
اینکه میتونیم از کم شروع کنیم و یک باور درست رو جایگزین یک باور غلط کنیم...
مثلا این باور که اوضاع جامعه خیلی بده رو میتونی با این باور خوب و مثبت که این جامعه تشکیل شده از من و تو و خانواده هامون پس اگه هر کسی به اصلاح خودش برسه و خودشو درست کنه قطعا جامعه خوبی داریم
پس به نظر من میتونیم از همین امروز باورهامون رو درست کنیم
البته یادت باشه یکی یکی ... مثل همون برگای زردی که امروز جداشون کردم ...
برگ های زرد که جدا شدن گل من زیباتر شده بود! از دیدنش کلی لذت بردم
عکسشو هم استوری میکنم توی صفحه اینستاگرامی که آدرسش اینه: shokrplus.ir
والسلام
به وقت #15 مردادماه